خـــــــــــسته ام...!
خسته ام خـــــــــــــــــدایا...
از این هیاهموی سرد و بی روح زمان...
که هر لحظه بیش از پیش مرا در کام خود فرو میکشد...
خسته ام از گـــــــــذر زمان...
وقتی ثانیه ها میگذرد و همه چیز همان بوده که هست...
نه تحولی...نه نایی...نه اشتیاقی
دلم کمی تغییر میخواهد
از این عشق ورزیدن های بی سر و پا هم خسته شده ام
دلم کمی مرگ میخواهد...
کمی دنیای بهتر...
کمی آرا مــــــــــــــــــش...
دخواهد... دلم کمی مرگ میخواهد...
ϰ-†нêmê§ |